loading...
لـاو61 | عــاشــفــانــه | ســرگــرمــی| تــفــریـــح
تبلیغات در سایت

 

شبکه اجتماعی پرشین کلوب

شبکه اجتماعی پرشین کلوب، فیسبوک ایرانی را تجربه کنید ! 

 

با شبکه اجتماعی پرشین کلوب بین میلیون ها ایرانی، دوستان خود را پیدا کنید،عقاید،تصاویر و ویدیو های خود را به اشتراک بگذارید.

 

افراد جدیدی را بر اساس سن و جنسیت و شهر جستوجو کنید!

 

آنلاین چت کنید و برای خود وبلاگ بسازید !

 

همین الان عضو شوید ! پرشین کلوب

ابزار مورد نظر شما

سلام


اگر مطلب مورد نظر خود را در این وب یا وب های دیگر پیدا نکردید


در قسمت نظرات یکی از پست ها


اون مطلب را خبر بدید تا براتون قرار داده بشود


مثل کد موزیک / قالب / حباب / و.........


love61 بازدید : 563 چهارشنبه 05 آذر 1393 نظرات (0)

لوئیز رفدفن، زنی بود با لباس های کهنه و مندرس و نگاهی غم آلود وارد خواربار فروشی

محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواربار به او بدهد.

به نرمی گفت: شوهرش بیمار است و نمی تواند کار کند و شش

بچه شان بی غذا مانده اند.

جان لانگ هاوس، صاحب مغازه،

با بی اعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند.

زن نیازمند در حالی که اصرار می کرد گفت:

آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را پرداخت می کنم.

جان گفت نسیه نمیدهم.

مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و به گفت و گوی بین آنها گوش می کرد،

به مغازه دار گفت: ببین این خانم چه میخواهد،

من پرداخت می کنم.

خواربار فروش گفت : لازم نیست خودم میدهم، لیست خریدت کو؟

لوئیز گفت: اینجاست.صاحب مغازه گفت:

لیستت را بگذار روی ترازو و به اندازه وزنش هر چه میخواهی ببر!

لوئیز با خجالت یک لحظه مکث کرد، از کیفش تکه کاغذی

در آورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت.

همه با تعجب دیدند کفه ترازو پایین رفت!خواربار فروش باورش نمی شد.

لوئیز از سر رضایت خندید .!

مغازه دار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد و کفه ی ترازو برابر

نشد! آنقدر چیز گذاشت تا کفه ها برابر شدند.در این وقت، خواروبار فروش با تعجب و

دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است!

کاغذ لیست خرید نبود! دعای زن بود که نوشته بود:

ای خدای عزیزم! تو از نیاز من با خبری، آن را برآورده کن.

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
لـاو61 | عــاشــفــانــه | ســرگــرمــی| تــفــریـــح|www.Love61.ir
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    دختر یا پسر ايده آل براي ازدواج از نظر شما کدام است؟
    ابزارهای کاربردی
    تبليغات
    آمار سایت
  • کل مطالب : 25
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 2
  • بازدید امروز : 17
  • باردید دیروز : 17
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 41
  • بازدید سال : 379
  • بازدید کلی : 9,504
  • پاییز
      پاییز
      پاییز پنجره ای ست 
       
      که از اتاق من 
       
      به هوای تو باز می شود

    کنارم که هستی

    کنارم که هستی
     
    خیابان ها از ماهیت می افتند
     
    رسیدنی در کار نیست
     
    شانه به شانه مقصدم قدم میزنم

    تو بگو دوستم داری

      تو بگو دوستم داری، 
       
      من ثابت می کنم 
       
      انسان جانوری پرنده است!